من آشنایی ام که غریبه من را نمیشناسد!
من غریبه ام که آشنا من را نمیشناسد!
من آنم که هرکس یادگاری ازدرد بر دلم گذارد و رفته !
من آنم که هرچه زجرم دادند کینه شان را به دل نگرفتم ؛
من آنم که ازدل مینویسم اما انگار کسی دل ندارد که حرفم را بدانـد!
مگر نگفتند: آنچه ازدل بر آیــد لاجرم بر دل نشیند؟!
من گمشده ای در غربت یادها هستم