یک :
_ آغوشت عجیب خوش آب و هواست.
_ پس بمان در آغوشم و تنفس کن این هوای خوش را... نفس بکش...
_ اما آن وقت آلوده میکند نفس هایم هوای خوش آغوشت را.
_ آغوش من اگر خوش آب و هواست به خاطر نفس های توست... نفس بکش...
دو :
در این "دو" این قدر هوای عاشقانه انباشته شده است که دیگر مجالی برای عاشقانه نوشتن نمیگذارد.
عاشقانه ی دوم در عدد سوم است. اینجا منتظرش نباش. این دو را راحت بگذار و به خواندن ات ادامه بده.
سه :
_ میخواهم بنوشمت.
_ بنوش! بنوش تا سیراب شوی...
_ می نوشم! می نوشم اما سیراب نمیشوم.تنها شرابی هستی که چنین هر چه بیشتر می نوشم ات بیشتر تشنه ترت میشوم.
_ پس چرا باز هم مینوشی؟
_ تا باز هم تشنه تر شوم تو را...